عموماً در علم اقتصاد اثر سیاستهای پولی را کوتاه مدت در نظر میگیرند.از دو منظر میتوان به این نکته حیاتی پرداخت؛ اولاً درمکاتب و محافل علمی این اثر را کوتاه مدت در نظر میگیرند،در نتیجه برنامهریزان بانک مرکزی،با این نگرش سیاستگذاری میکنند،حال سوال این است آیا نظریههای رشد در اقتصاد را باید نادیده گرفت؟ با یک نگرش تحلیلی میتوان اثرات سیاستهای پولی در طی زمان مشاهده کرد (با استناد به توابع و متغیرهای سیاستهای پولی وتحلیل نظرات رشد، نظیر توابع توبین ) .ثانیاً دوره چهار ساله دولتها، تمایل آنان بر سیاستهای پولی کوتاه مدت و صلاحدیدی سوق پیدا میکند. بنابراین در کل میتوان استقلال بانک مرکزی از دولت، بجهت برنامهریزی سیاستهای پولی بلندمدت را به عنوان رکن اساسی اقتصادی کشور، واجب و لازم دانست.