اصلی


تأمین مالی در شرایط عدم ثبات از طریق ورود به بورس

تأمین مالی در شرایط عدم ثبات از طریق ورود به بورس

یکی از مخاطرات و نگرانی‌های سازمان‌ها به ویژه در شرایط عدم ثبات مانند همه گیری کووید19، از دست رفتن سرمایه‌ها و عدم جذب منابع مالی در سازمان است. ورود سازمان ها به بورس یکی ازامن ترین راهکارهای تأمین سرمایه و جذب منابع مالی است. این رویه نه تنها باعث امکان جذب منابع مالی خارجی جهت مشارکت در منابع مالی و سود سازمان می‌شود، بلکه اعتبار و رسمیت سازمان‌ها را بهبود می‌بخشد. در واقع ورود به بورس موجب رونق اقتصادی و جذب منابع مالی ارزان قيمت برای سازمان‌ها خواهد شد و در شرایط بحرانی، می‌تواند باعث ایجاد حس اطمینان و اعتماد به سرمایه گذاران از طریق عرضه در بورس می‌گردد. امروزه یکی از راهکارهای مورد‌اعتماد و کم‌ریسک در جذب منابع مالی سازمان‌ها، ورود به بورس و امکان خرید و فروش سهام در یک بستر معاملاتی هماهنگ می‌باشد.

الگوی تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE) در اقتصاد پولی

الگوی تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE) در اقتصاد پولی

در قرن گذشته علم جدیدی به عنوان علم اقتصاد جهت پیش‌بینی بازار، عرضه و تقاضا، رفاه عمومی، سیاست گذاری‌های دولت و بانک مرکزی، پدید آمد.ابتدای قرن گذشته شناسایی عوامل اقتصادی و پیش‌فرض‌های اقتصادی به صورت تجربی، توسط دانشمندان آن دوره صورت می‌گرفت. پس از گذشت سالیان و فراز و نشیب‌های اقتصادی، شناسایی عوامل جدید در اقتصاد، مکاتب مختلف اقتصادی را به وجود آورد. در عصر حاضر روش‌های محاسبات عددی و استفاده از رایانه و نرم افزار های محاسباتی باعث گردید تحولی در علم اقتصاد بوجود آید. اگرچه شناسایی متغیر های اقتصادی و روابط ریاضی که اقتصاد را از حالت تجربی به یک علم قابل اتکا تبدیل کرد نیز از عوامل پیشرفت علم اقتصاد است.در آخرین روش‌ها و متدهایی که اقتصاد‌دانان از آن استفاده می‌کنند، مکتب کنزین‌های جدید و استفاده از الگوی تعادل عمومی پویای تصادفی (DSGE) است.

یادگیری سازمانی و مهندسی مدیریت

یادگیری سازمانی و مهندسی مدیریت

مدیریت در عصر حاضر با مدیریتی که در دهه‌های ابتدایی قرن بیستم مطرح بود تفاوت های بسیار دارد. ازالگوهای مدیریتی گرفته تا نحوه مدیریت در سازمان‌ها، با کمک تکنولوژی و روش‌های یادگیرنده در سازمان‌ها بدون نیاز به دخالت نیروی انسانی؛ مدیریت سازمانی رنگ و روی نوینی به خود گرفته است. هوش‌مصنوعی و ورود آن به مدیریت در سازمان ها به دهه 80 میلادی برمی گردد که شرکت هایی نظیر Microsoft در حال ارایه محصولات خود به بازارهای نوظهور و مشتاق آن زمان بودند. از اوایل دهه 90 میلادی با مطرح شدن چارچوب‌های مدیریت دانش در سازمان ها مانند چارچوب MAKE، نقش و تاثیر گذاری هوش‌مصنوعی در مدیریت سازمان ها بیشتر نمود داشت. در واقع مدیران و سازمان‌ها متوجه شده بودند که مدیریت صرفاً بر اساس توانایی‌های نیروی انسانی قابل اجرا نیست و درواقع باید سازمان‌ها را با الگوهای نوین مدیریتی هم‌راستا کرد. هوش‌مصنوعی ابزاری برای یادگیری سازمانی از طریق داده‌کاوی و تحلیل فرآیندهای سازمانی شد و مدیران، ورود ابزار هوش‌مصنوعی و کاربردهای آن در سازمان‌ها را ضروری دانستند.

تأثیر داده کاوی در مدیریت سازمان

تأثیر داده کاوی در مدیریت سازمان

داده‌کاوی به عنوان ابزاری در به کارگیری روش‌های نوین مدیریتی مدت‌ها است که مطرح شده و در حال به روز‌‌رسانی با کمک الگوریتم ها و چارچوب‌های جدید مبتنی بر هوش‌مصنوعی می باشد. داده‌کاوی در مدیریت سازمانی بر پایه هوش‌مصنوعی، این امکان را به مدیران و سازمان‌ها می دهد که با تحلیل های به روز شده و لحظه‌ای از بخش‌های مختلف سازمان، مدیریت پویا از وقایع و رخدادهای درون و برون سازمانی را در قالب گزارش‌های تحلیلی در اختیار مدیران و ذینفعان سازمان قرار می‌دهد. همچنین با رویکرد آینده‌نگرانه، امکان پردازش مدیریتی از طریق الگوریتم‌های یادگیری عمیق بر پایه داده‌کاوی جهت برون‌نگاری و پیش‌بینی وقایع و رخدادهای مدیریتی در سازمان را فراهم می کند.

بانکداری سازمانی: نیازسنجی سازمانی به جهت ارائه خدمات بانکی مؤثر

بانکداری سازمانی: نیازسنجی سازمانی به جهت ارائه خدمات بانکی مؤثر

در بانکداری سازمانی، نیازسنجی مشتریان یک سازمان که عمدتاً شرکت‌های بزرگ و مادرتخصصی هستند برای ارائه خدمات هرچه بهتر از سمت بانک عامل ضروری می نماید. به جهت ارزیابی و مانیتورکردن نیازهای شرکتی (سازمانی) در بانک‌ها، وجود یک عامل واسط که مورد اطمینان و اعتماد بانک و سازمان باشد می تواندروند ارائه خدمات به شرکت‌ها و ذینفعان سازمان را تسریع بخشد. در کنار برنامه‌ریزی برای ارزیابی و تحلیل نیازهای سازمان‌ها در شبکه‌های بانکی، وجود عامل‌های تسریع کننده (واسط) می تواند موجب بهبود عملکرد متقابل سازمان‌ها و بانک‌ها شود.